Wednesday, January 22, 2014

روزانه‌های هایدلبرگ، ششم

 
 از وقتی‌ از آمریکا برگشتیم دیدمان به زندگی‌ عوض شده. ک. مئ‌گوید حالا می‌فهمد که ایرانی‌ها چرا نوبل نمی‌گیرند، و من فکر می‌کنم ک. نیاز نداشت به آمریکا برود و کافی‌ بود در آینه نگاه کند و بفهمد که چرا. من فکر می‌کنم چقدر آدم‌ها با محیطشان تعریف می‌شوند و اگر این محیط را حذف کنی‌ کّل زندگی‌، حرفها و کارهایشان بی‌معنی و بی‌سروته است. اصرار داریم که مقاله چاپ کنیم و تمام سعی‌مان را بکنیم که نقاط ضعف کار را پوشانده و کار خود را مهم و بی‌نقص جلوه دهیم و برای پول گدایی کنیم و چرندیات سرهم کنیم و چرب‌زبانی‌ کنیم برای استادی که پول دارد. این اسمش کار علمی‌ست و خیلی‌ خوب و شرافتمندانه است و هرکس دنبال علم نیست (مثل ما) خر است. آلمانی‌ها مردمانی سرد هستند ولی‌ زبان آلمانی یاد گرفتن و آبجو آلمانی‌ خوردن خیلی‌ خفن است. همه باید اکتبرفست، برج ایفل و یونان رفته باشند وگرنه چیزی از این دنیا نفهمیده‌اند. آمریکا محل عشق‌و‌حال و کعبه آمال و مرکز دنیاست، و هرکس آمریکا نیست (مثل اونا) خر است. این لیست ما خوبیم اونها خرند بسیار بلند است و بهار ۲۰۱۴ در ژورنال پی‌.ار.ال‌ پابلیش می‌شود. اینها پیش‌فرض‌هایی‌ است که روی هم می‌چینیم و به نظر خودمان بالا می‌رویم و غرق می‌شویم در این دنیای توهمی و به هر شکلی‌ اجتناب می‌کنیم از نزدیک شدن به مرزهای واقعیت