Sunday, June 20, 2010

Friends

خیلی چیزا رو میدونی و بهشون باور داری ولی وقتی برا یکی می گیشون و صدای خودتو موقع گفتنشون می شنوی، اون باور قوی تر می شه. دوستا برای همین خوبن. به حرفات گوش می دن و بهت اجازه می دن باورهاتو با صدای خودت بشنوی

Saturday, June 19, 2010

کافه گودو

یه زمانی چه حالی میکردیم با کافه رفتن و دپرس بازی در اوردن و دور هم نشستن و غر زدن. الان بیشتر از یک بار در ماه همچین جمع هایی رو نمی تونم تحمل کنم. آدمای اون مدلی رو دیگه درک نمیکنم

Thursday, June 17, 2010

Lost Pieces

در طول روز کلی چیز میز به ذهنم میرسه که اینجا بنویسم. تا شب همش یادم میره. مثل ایده هایی که گاهی برای نقاشی به سر آدم میزنه که اگه همون موقع نکشی می پره می ره. کلا زود همه چی یادم میره. خیلی بده

Monday, June 14, 2010

Here Without You 2

امروز برای اولین بار بعد از مدت ها دلم می خواست برم بیرون و هرچی فکر کردم کسی نبود که حالشو داشته باشم

Friday, June 11, 2010

خرداد

یک سال گذشت

Monday, June 7, 2010

Sharif University of Technology

فردا آخرین امتحانم تو شریفه. به نظرم تو این هفت سال امتحانو درسو کلاس بهانه بود. بهانه برای تغییر. الان که نگاه میکنم از تغییری که در این هفت سال کردم راضیم. یه روزایی بود که فکرشم نمیکردم با حس خوب این دوران تموم بشه. خوشحالم

Sunday, June 6, 2010

Routines

ساعت دو نصفه شبه و دارم فکر میکنم چه زود همه چی برا آدم عادی میشه. انگار هیچ وقت هیچی نبوده

Thursday, June 3, 2010

Statistical Thermodynamics

به نظرم زندگی مثل ترمودینامیک آماریه. مهم اینه که تقریبهایی که میزنی چه قدر به واقعیت نزدیک هستن