میری تو میل باکست و 450 تا اینباکستو یه جا میریزی سطل آشغال. خیلی حال میده. البته به تو. نه به دوستایی که زحمت کشیدن و کلی ایمیل فرواردی ک.. و شر برات فرستادن
Sunday, January 31, 2010
Thursday, January 28, 2010
Tuesday, January 26, 2010
شیش و هشت
تنها چیزی که هیچ حدی بر آن متصور نیست "خزیت" است. خیلی بده. تو این اوضاع داغون من چرا باید ساعت دو نصفه شب با آهنگ مارتیک تو اتاقم برقصم؟ جز خز بودن دلیل دیگه ای نمی تونه داشته باشه
Monday, January 25, 2010
Sunday, January 24, 2010
Numb
وقتی همه چیز بهت استرس و فشار وارد می کنه، بعد از یه مدت دیگه احساستو از دست می دی. نه چیزی ناراحتت می کنه نه خوشحال. الان اون جوری شدم. اگه یکی بزنه تو گوشم نه می پرسم چرا زدی نه برام مهمه که طرف کیه نه هیچی
Friday, January 22, 2010
Sunday, January 17, 2010
Tokhmatic Situation
همه چیز باز تند شده. یه سری اتفاق پشت سر هم می افته که هیچ ایده ای راجع بهشون ندارم و نمی فهممشون. تو رابطه، زندگی، جامعه، خونه، دانشگاه، همه جا. همه چیز خیلی سریع داره عوض می شه. شبا خوابم نمی بره. فکرم آشفتست. تمرکز ندارم رو هیچی
Subscribe to:
Posts (Atom)