Thursday, February 23, 2012

Obsession

یکی‌ از عوارضِ جانبیِ استرسِ مداوم، بیقراریِ بعدشه. الان بعد از یک سال و نیم همه چیز خوب شده و یه روالِ عادی پیدا کرده. ولی‌ حالم خوب نیست. شبها نمیتونم بخوابم.همش دنبالِ یه چیزی می‌گردم که به خودم استرس بدم

مثلا از ۵۰ تا نقطه‌ی نموداری که باید بکشم، یکیش ۱ انگستروم با جایی‌ که باید باشه فاصله داره (بله دقیقا ۱ انگستروم) و من تا شب فکر می‌کنم که تو زندگی‌ِ علمیم چه اشتباهی کردم که نمودارم باید این شکلی‌ بشه. به هر چیزِ کوچیک و بی‌ ربطی‌ گیر میدم. همه چیز عصبیم میکنه. بد اخلاقم. بی‌ حوصلم


خلاصه خیلی‌ بد شدم این روزا

شاید هم یک فازی باشه و خودش بگذره، بره

نمیدونم


No comments:

Post a Comment